صفحه ٢٧٦

آن فكر كنى و شكوه آن را نيابى. يا به جاى نظر به شكوه بُستان، آن را در رابطه با ميوه هايش ببينى، كه گفت:

تنگ چشمان نظر به ميوه كنند             ما تماشاگران بستانيم 

وقتى از دريا فقط به خوردن ماهى هاى آن چشم بدوزيم، ديگر شكوه دريا از ما دور مى شود و دريا را با طَبَق ماهى فروشى يك شكل مى بينيم و نمى فهميم چه چيزى از ما دور شده و آن را گم كرده ايم. وقتى در و ديوار و اثاثيه خانه، اصل شد و فكر ما را اشغال كرد، سكنى گزيدنِ خانه از ما دور مى شود، همين قدر احساس مى كنيم كه ديگر خانه، خانه نيست، بدون آن كه متوجه شويم چه چيزى را تخريب كرده ايم، «1» مشكل بزرگ تر اين كه گمان كنيم با تجديد بنا و تغيير اثاثيه، تجديد فضا خواهيم كرد.

محل بشارت پروردگار
وقتى خانه محل سكنى گزيدن شد، محل بشارت پروردگار است و خداوند در چنين فضايى با اسم «مودّت و رحمتِ» خود، رخ مى نماياند «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً ...» «2» در اين حال انسان با خدا زندگى مى كند.
خانواده بدون حضور مودّت و رحمتى كه خداوند بر آن ارزانى داشته، محل سكنى نيست، و انسان بدون اين مودّت و رحمت، در عين حضور در