صفحه ١٠٢

بايد روحيه خود را بهتر بشناسند و هر چه كمتر در معرض ارتباط با مردان غريبه باشند. مسئله ديگر آن است كه مردها بايد متوجه باشند اگر خداوند اذن خروج زنان از خانه را به آن ها داد، آن اذن به معنى ممانعت نيست. مثل اين است كه به افسر راهنمايى در چهار راه اذن داده اند كه زير نظر او و به دستور او ماشين ها حركت كنند، حالا ايشان به بهانه اين كه بايد به دستور من حركت كنيد نمى تواند به هيچ ماشينى اجازه حركت ندهد بلكه بايد با مديريت او حركت ماشين ها انجام گيرد. مسئله سوم نوع برخورد با آن زن هايى است كه حضرت در موردشان مى فرمايند رأيشان سست و عزمشان ضعيف است كه آن ها تا آنجا كه ممكن است به صلاح خودشان است كه كمتر در معرض ارتباط با مردان نامحرم باشند. نمونه ى حقانيت سخن حضرت را شما امروزه در فروشگاه هاى بوتيك و پاساژها مى بينيد، راستى اگر اينان گرفتار چنين پرسه هايى در اين اجتماعات نبودند به مصلحت خود و جامعه نبود؟ اگر نظام ارزشى جامعه طورى بود كه اين نوع حضور را براى اين نوع زنان به شدّت تقبيح مى كرد، وضع از همه جهات بهتر نبود؟

آشفتگى روح زنان در بيرون خانه 
حضرت مى فرمايند: باقى ماندن اين زنان در خانه براى خود آن ها موجب پايدارى است، يعنى اولًا: عمرشان برايشان به عنوان يك سرمايه مفيد مى ماند و صرف امور ناپايدار نمى شود كه هيچ حاصلى براى آن ها نداشته باشد. ثانياً: موجب ثبات شخصيت و آرامش روح براى آن ها