صفحه ٢٨٨

بايد در زندگى جديد هركس قامت خود را اندازه بزند و ببيند در چنين شرايطى چه اندازه قد كشيده است، خوشه هاى گندم را در خرمن گاه بايد كوفت تا برهنه شوند و اندازه خود را بيابند و كاه را قسمتى از خود نپندارند. و مسلّم رمز و راز برهنگى گندم از كاه، راز و رمز دل كندن از مزرعه است، چرا كه تولّد جديد با مستورى ديروز در پوشش كاه هاى خيال و آرزوهاى دروغين، امكان ندارد.
پيوند ازدواج؛ يك تولّد جديد و در پى آن، تجلّى جديدى در عرصه خانواده است و هرگز نبايد به جهت سختى هاى زندگى، از تمنّاى اين تولد دست برداشت، پس قدم در راه نهيد.
گداختن، آب شدن، صاف شدن و سر به راه نهادن، مانند جويبارى كه نغمه خود را در تنهايى شب، ساز مى كند، معنى پيوند جديد دونفرى است كه ديگر دونفر نيستند، يك نفر هم نيستند، اصلًا ديگر از نفر بودن در آمده اند. آيا مى توان به نورى كه در تولّد صبحگاهانِ خورشيد متولّد مى شود و در پهن دشت زمين متجلّى مى گردد، صفت يك نفر و يا دونفر داد؟ راهى بلندتر از يكى ها و دوتاها، راهى ماوراء تعدّد و تكثّر، راهى از كثرت به سوى وحدت.
در تولّد جديدِ پيوندِ ازدواج است كه چون شامگاهان مرد به خانه مى رود در رويارويى با همسرش، معنى قدردانى و سپاس، ظهور خواهد كرد.
پيوند همسرى؛ يعنى همراهى دوبال كه بايد با هماهنگى كامل به سوى آرمان هاى الهى زندگى سير كنند، اما اين همراهى و مودّتِ خدادادى را