صفحه ١٩٧

جواب: درست مى فرماييد؛ البته من نظرم اين است كه صورت ايده آل زندگى آن است كه در عين پختگى و عقلانى شدن، بيشتر سعى شود آن محبت احساساتى هم بماند. متأسفانه ما هر چقدر جلو برويم و عاقل شويم، عقل جاى خيالمان را مى گيرد، و تحرك خيالمان ضعيف مى گردد. راه درست آن است كه خيال هم همواره در جاى خود باشد تا نشاط انسان بماند. شما آخر عمرِ حضرت امام خمينى «رحمةاللّه عليه» را نگاه كنيد؛ چه اشعار زيبايى مى سرودند! اين يعنى حفظ خيال، ولى به صورتى پاك. با اين حال اگر با حضور بيشترِ عقل، آن محبت احساسى رفت، نبايد فكركنيم كه آن محبت به كلى رفته است در حالى كه شكل خيالى اش ضعيف شده است، اگر نگاه كنيد آن محبت را در صورت هاى ديگر مى بينيد. تقاضاهاى همديگر را از هم بپذيريد و به همديگر جواب دهيد، سعى كنيد با احساسات جواب دهيد و عاشق پيشگى را تا آخر حفظ كنيد و از طريق لذّات جنسى نسبت به همديگر شوق عبادات را در خود زياد نماييد.
سؤال: پس مى توان گفت هنر اين است كه صورت خيالى محبت اوليه را تا آخر حفظكنيم. ولى اگر هم صورت آن عوض بشود، اين را يك امر طبيعى بدانيم، هر چند بهتر است سعى شود به همان صورت اوليه باقى بماند؟
جواب: بله، منظور اين است كه زن و شوهرها فكرنكنند آن محبت اوليه شامل مرور زمان شده و از بين رفته است، اشكال اين است كه نمى توانند صورت هاى بعدى آن را درست تفسيركنند، درنتيجه فكرمى كنند ديگر آن محبت و مودّت اوليه نيست. زن و شوهر بايد متوجه