صفحه ١٩٣

شود، اين همان يگانگى توحيدى است. حال در يك چنين بسترى اين انس، جنس همان انسى است كه شما نوع بالاترش را مى توانيد با خدا به دست بياوريد. در چنين فرهنگ و فضايى است كه انس با همسر زمينه انس با خدا مى شود.
اخيراً يكى از آقايان كه تازه ازدواج كرده سؤال مى كرد كه؛ «واقعاً من مانده ام اين دوست داشتن همسرم ريشه در كجا دارد؟! از طرفى حس مى كنم اين دوست داشتنم گويا دوست داشتن مقدسى است، از طرفى ديگر مى ترسم كه نكند دارم خود را فريب مى دهم». عرض كردم علامت دوست داشتن غيرِ مقدس اين است كه آن دوست داشتن مانع بندگى خدا شود و ما را به خود مشغول كند، آيا وضع تو اين طورى است؟ گفت: نه. به او عرض كردم اين شروع، شروعى است كه خدا قرار داده است، اگر مواظب نباشيد شيطان آن را از شما مى گيرد؛ محبت دو همسر از طرف خدا شروع شده است، ولى اگر در جهت حفظ آن برنامه ريزى نكنيد، از طرف شما از بين مى رود. شيطان با وسوسه خود كارى مى كند، كه شما فكر كنيد همسرت تحت تأثير مادر و يا خواهرش دارد زندگى تو را اداره مى كند. شما مى خواهى خانه ات چهارديوارى خودت و همسرت باشد، بعد شيطان مى آيد مى خواهد اين را از تو بگيرد. شيطان دروغ هايى به ذهن شما مى اندازد؛ كه مثلًا همسرت تحت تأثير مادرش است، يك چنين چيزهاى وَهمى در زندگى تان داخل مى كند، شما هم يك مرتبه با يك توهم دروغين، رفتار همسرت را طورى مى بينى كه گويا خودش نيست كه تصميم مى گيرد و در نتيجه محبت تو به همسرت كم مى شود. به آن