صفحه ٤٤

        پخته گشت آن سوخته پس باز گشت             باز گِرد خانه ى همباز گشت 
          حلقه زد بر در به صد ترس و ادب             تا بِنَجْهَدْ بى ادب لفظى ز لب 
             بانگ زد يارش كه بر در كيست آن             گفت بر درهم تويى اى دلستان 
             گفت اكنون چون منى اى من در آ             نيست گنجايى دو من را در سرا

بايد به لطف الهى از طريق روزه با توجه به آن روايت قدسى به جايى برسيم كه بين خود و خداوند دوگانگى احساس نكنيم، چيزى جز حضور حضرت حق و اراده ى او در جاى جاى زندگى خود نخواهيم و نيابيم. اگر احساس كرديد امسال هنوز راهتان ندادند بدانيد هنوز خام هستيد و هنوز براى خود نقش قائليد. هنوز اراده ى شما چيزى غير از اراده ى حضرت حق است. وقتى پخته شديد جهان شكل ديگرى براى شما خواهد شد. سال بعد مى آييد به در خانه ى خدا و عرضه مى داريد: خدايا! خودت روزه دارى را به ما ياد دادى، خودت كمك كن كه به كمك خودت آن طور كه تو مى خواهى روزه بگيريم. مگر شما در نماز نمى گوييد «ايّاكَ نَعْبُدُ» فقط تو را عبادت مى كنيم. «وَ ايَّاكَ نَسْتَعِين» و فقط از تو كمك مى خواهيم كه بتوانيم فقط تو را عبادت كنيم؟ پس بايد توفيق روزه دارىِ مطلوب را از خودش خواست، مثل ميهمانى كه منتظر است تا ميزبان هرطور خودش مى خواهد پذيرايى كند. دو سال بعد كه در خانه را مى زنيد و مى پرسد كيست؟ مى گوئيد تويى. تا ديروز هر چه مى پرسيد كيست كه در مى زند؟ مى گفتى منم و راهت نمى داد چون «نمى گنجد دو «من» در يك سرا». اگر امسال رسيديد به اين كه بناست با روزه دارى خود را نفى كنيد و او فرموده: