صفحه ١٥٠

ورع؛ يعنى دورى از عوامل غفلت زا نسبت به حضور حق تا از آن طريق مانع حاكميت اميال نفس امّاره بر جان و روان خود شويم. به عزيزى كه مى گفت؛ «دستِ خودم نيست، نمى توانم پسِ خودم بربيايم» عرض كردم؛ خودت نمى خواهى از پس خودت برآيى، چون نمى خواهى نسبت به حضور حضرت حق، تمركز كنى. همين كه فرصتى پيدا كردى خود را با چيزى مشغول مى كنى تا هيچ وقت فرصت فكركردن نداشته باشى، چون نمى خواهى با خودت باشى كارت به جايى مى رسد كه در اختيار اميال نفس امّاره قرار خواهى گرفت.
انسان ها تا روحى شجاع نداشته باشند، نمى توانند مسائل خود را حل كنند، بايد قدرت برخورد با غفلت ها را در خود ايجاد نمايند. آدم هايى مثل ابوذر «رحمةالله عليه» اجازه نمى دهند تا حادثه ها آن ها را از جا بركنند و توجه قلبى شان به حضرت حق را از آن ها بربايند، شجاعت واقعى همين است. اگر فرمودند: «تَّفَكُرُ ساعَةٍ افْضَلُ مِنْ عِبادِةِ سَبْعينَ سَنَة»؛ تعجّب نكنيد كه چرا لحظه اى تفكر، از هفتاد سال عبادت بالاتر است، چون در اثر اين تفكر، تذكرى براى انسان حاصل مى شود كه متوجه حضور دائمى حضرت معبود مى گردد و در نتيجه ابوابى از معارف و حقايق براى قلب انسان باز مى شود كه با عبادات هفتاد ساله حاصل نمى شود و انسان را چنان متوجه حضرت معبود مى كند كه با اعمال ديگر چنين نتيجه اى به دست نمى آيد و به همين جهت ارزش آن را دارد كه تمام تلاش خود را جهت رسيدن به آن حالت به كار گيريم تا صورت قلب، صورت حضور حق گردد. در اين حال ديگر گناه كردن جايى نخواهد داشت، چون نورِ