صفحه ١٤٩

مى شويم كه تصور آن را هم نمى كرديم. چه بسا آدم هايى كه در ابتدا مؤمن بوده اند و رعايت آداب دينى را مى كردند، ولى مشغول روزمرّگى ها شدند و قلبشان از احساسِ حضورِ حق، غافل شد، يك دفعه آنچنان از دين فاصله گرفتند كه گويا حرامى در عالم براى آن ها نيست. كارمندى داشتيم كه اوّل انقلاب، واقعاً مرد مؤمنى بود، امّا آرام آرام تحت تأثير اطرافيان به دنيادارى و ريخت و پاش افتاد. بعداً براى ادامه ى آن نوع زندگى، كم آورد و اموالى كه مربوط به بيت المال بود را براى خود فروخت. ما ابتدا باورمان نمى شد اين كار را كرده باشد ولى با نظر به زندگى او متوجه شديم وقتى انسان زندگى را طورى شكل دهد كه قلب او فقط به كثراتِ دنيا نظر كند و متوجه حضور دائمى حق نباشد، كارش به اين جاها كشيده مى شود. اين شخص كه عرض كردم، ابتدا مشغوليات غيرالهى براى خود فراهم كرد و به همان اندازه از احساس حضور حق غافل شد، با غفلت از احساس حضور حق، بى تقوايى ها شروع خواهد شد. اين است كه وقتى به انسان مى گويند هشت ساعت كار، هشت ساعت عبادت و هشت ساعت استراحت، در هشت ساعت عبادت، مگر يكى از بهترين عبادات تفكّر نيست؟ من تضمين مى كنم كه اگر عزم دورى از محارم الهى در ماه مبارك رمضان در شما شكل گرفت، ناخودآگاه فكر حضور حق شما را مى ربايد و زمينه اى به وجود مى آيد كه مطلوب شما انس بيشتر با خدا مى شود. شما با ورع از محارم الهى خود را آماده كنيد، احساس حضور حق از طرف خدا به شما لطف مى شود و چيزهاى جديدى نصيب شما مى گردد.