صفحه ١٣٦

عادى نمى تواند انجام مى دهد او انجام مى دهد. حضرت على (ع) در رابطه با كندن در خيبر- و غلبه ى قواى الهى بر جسم مباركشان- مى فرمايند:  «وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَيْبَرَ بِقُوَّةٍ جِسْمَانِيَّةٍ وَ لَكِنْ بِقُوَّةٍ رَبَّانِيَّة» «1» به خدا سوگند من در خيبر را به قوت ربّانى كندم و نه به قوه ى جسمانى. منظور حضرت توجه به عالم وحدانى است و قوت گرفتن از طريق عبور از كثرت به سوى وحدت. آنجا هم كه على (ع) بر سر مرهب خيبرى شمشير مى زنند و كلاه سنگى او را دو نيم مى كنند و فرق سر او را مى شكافند، با قدرت تفكر و تمركز و سير از كثرت به سوى وحدت انجام مى دهند. اين نوع تفكر و تمركز و سير به عالم وحدانى آنچنان قدرتى به انسان مى بخشد كه مى تواند به خوبى بر نفس امّاره ى خود حاكم شود و خود را از گناهان و اعمال شبهه ناك حفظ كند، زيرا اين نوع تفكر موجب تجلى نور حق بر جان انسان مى شود و هر چيزِ غير حقى را- چه در بيرون و چه در درون- دفع مى كند.
انسان نياز به يك نوع توجّه و حضور نسبت به محارم الهى دارد تا بتواند ورع را در خود حفظ كند. بايد روى دستورات خدا تمركزِ روحى و قلبى كنيم، همين جا مؤكداً عرض مى كنم كه اين تمركز و تفكر و تعقل بر روى اوامر و نواهى الهى، كار ساده اى نيست. در يك روايت داريم كه پيامبراكرم (ص) خطاب به اميرالمؤمنين (ع) مى فرمايند: «يَا عَلِيُّ إِذَا تَقَرَّبَ الْعِبَادُ إِلَى خَالِقِهِمْ بِالْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِالْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ» «2»اى على! آن گاه كه