صفحه ١١٧

شد و در آن حوزه عمل نمود و شخصيت خاصى را براى خود شكل داد. در واقع «ورع» بيش از آن كه يك عمل باشد ايجاد يك «عالَمى» است براى خود كه خصوصيات خاص خود را دارد. حضرت صادق (ع) براى رسيدن به عالَم «وَرع» مى فرمايند: «الْمُتَوَرِّعُ يَحْتَاجُ إِلَى ثَلَاثَةِ أُصُولٍ، الصَّفْحِ عَنْ عَثَرَاتِ الْخَلْقِ أَجْمَعَ وَ تَرْكِ خَوْضِهِ فِيهِمْ وَ اسْتِوَاءِ الْمَدْحِ وَ الذَّم» «1» شخصى كه اهل ورع است بايد سه اصل اساسى را رعايت كند، از لغزش هاى مردم كاملًا چشم پوشى كند، در امور مردم دخالت و تجسس نمى كند و مدح و نكوهش مردم برايش مساوى است. حضرت در ادامه مى فرمايند: «أَصْلُ الْوَرَعِ دَوَامُ الْمُحَاسَبَةِ وَ صِدْقُ الْمُقَاوَلَةِ وَ صَفَاءُ الْمُعَامَلَةِ وَ الْخُرُوجُ مِنْ كُلِّ شُبْهَةٍ وَ رَفْضُ كُلِّ عَيْبَةٍ وَ رِيبَةٍ وَ مُفَارَقَةُ جَمِيعِ مَا لَا يَعْنِيهِ وَ تَرْكُ فَتْحِ أَبْوَابٍ لَا يَدْرِي كَيْفَ يُغْلِقُهَا وَ لَا يُجَالِسُ مَنْ يُشْكِلُ عَلَيْهِ الْوَاضِحُ وَ لَا يُصَاحِبُ مُسْتَخِفِّي الدِّينِ وَ لَا يُعَارِضَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَا يَحْتَمِلُ قَلْبُهُ وَ لَا يَتَفَهَّمُهُ مِنْ قَائِلٍ وَ يَقْطَعَ مَنْ يَقْطَعُهُ عَنِ اللَّه» اصل ورع آن است كه انسان همواره به حساب خود برسد و راست سخن بگويد و ارتباط خود را با مردم نيك سازد، از شبهات دورى كند، شك و شبهه و عيب ها را از خود جدا سازد، از هرگونه لغوى خوددارى نمايد، درهائى را به روى خود باز نكند كه بعد نتواند آن ها را ببندد، با كسى كه او را خوب نمى شناسد هم نشين نگردد. با كسانى كه دين را سبك مى شمارند رفاقت نداشته باشد، در مسائلى كه تحمل آن را ندارد و دلش آن ها را قبول نمى كند معارضه