صفحه ٢٢

پس از آن كه به كمك عقل متوجه وجود حقايق شديم، قدم بعدى آن است كه انسان به كمك قلب آمادگى ارتباط با حقايق را در خود ايجاد كند. عقل، متوجه وجودِ حقايقى مثل خدا و ملائكه و اسماء الهى و سنن جارى در هستى مى شود، ولى علم به وجود آن حقايق يك بحث است و ارتباط پيدا كردن با آن ها بحث ديگرى است. عقل هديه بزرگى است كه خداوند به بشر مرحمت فرموده تا بشر متوجه وجود حقايق شود، اما دل چيز ديگرى است كه اگر به كار گرفته نشود آن طور كه شايد و بايد از آن چه از طرفِ عقل به دست آورده، بهره ى كافى نمى برد. زيرا آنچه ارزش وجودِ حقايق را براى ما ملموس مى كند، ارتباط و انس با حقايق است و چون عقل مى فهمد نورانيت حقايق مطلوب جان انسان است، مسير ارتباط با حقايق را نيز متذكر مى شود تا بعد از فهم حقايق زمينه ى ارتباط با حقايق را با پاى عبوديت فراهم كنيم و جان مان هماهنگى لازم با عالم اعلا را در خود ايجاد كند.
عبوديت مجموعه اى از حالات عقلِ عملى است تا آن چه را عقل به آن نظر كرد و متوجه وجود آن شد، جان انسان با آن ارتباط برقرار كند. در اين حالت است كه انسان آهنگى خاص علاوه بر آنچه عقل نظرى به دست آورد، در خود احساس مى كند كه به آن تعبّد مى گويند. تعبّد، حياتى روحانى است كه موجب تحرك عقل نظرى مى شود و آن را به ثمر مى رساند. تعبّد نحوه اى از حيات است كه موجب عزمى خاص در انسان مى گردد تا انسان در آن حالت اراده كند رابطه اى بين او و حقايق ايجاد