(2)
چون فطرت انسان به خير و سعادت خود تمايل دارد، وقتى انسان توجه كند كه براى چه آفريده شده و به چه منظور سرمايه حيات در اختيار او قرار داده شده است و مسير سعادت او در چه سويى است، همه توان خود را براى رسيدن به قله سعادت و كمال خود به كار مىگيرد.
بعد از آن چهار محور اصلى كه ذكر شد، اولين مسئله اين است كه بايد تمام همّ خود را صرف رسيدن به هدف خلقت، يعنى آنچه موجب كمال و سعادت مىشود نمود؛ بدين منظور لازم است فعاليت هاى روزمره، تحصيل، تلاش براى به دست آوردن روزى، ارتباط با ديگران و... موجب غفلت انسان از سير الى الله نشوند. در اين فصل، امام (ع) از خدا مىخواهد كه او را موفق بدارد تا تمام توانش را براى رسيدن به قرب الهى صرف كند و آنچه نبود آن مانع حركت يا موجب كندى حركت او مىشود تأمين نمايد.
«اللَّهم صَلِّ عَلى محمد و الِهِ وَاكْفِنِى ما يشغَلُنِى الاِهتِمامُ بِهِ و استَعْمِلْنى بما تَسأَلُنى غداً عَنْه»
... خدايا! آنچه موجب دل مشغولى من است از سر راه من بردار، تا دل من تنها متوجه تو باشد و من را به انجام وظايفى كه در فرداى قيامت در مورد آن ها از من سؤال مىكنى موفق بدار.