فَاِذا اسْتَيْقَنَ العَبْدُ لا يُبالى كَيْفَ اَصْبَحَ بِعُسْر اَمْ بِيُسْرِ»(166).
پس هرگاه بنده ام به مقام «يقين» رسيد، اهميت نمىدهد كه زندگى او به سختى بگذرد يا به آسانى.
از امام رضا(عليه السلام) معناى «يقين» پرسيده شد. فرمود: امام باقر(عليه السلام) آن را چنين تفسير كرده است:
اَلتَّوكُلُ عَلَى اللهِ وَالتَّسْليمُ للهِ وَالرِّضا بِقَضاءِ اللهِ وَالتَفْويضُ اِلَى اللهِ(167)؛
يقين عبارت است از: توكّل بر خدا نمودن، تسليم فرمان خدا بودن، و راضى به قضاى الهى بودن و واگذارى (امور) به خدا.
بنابراين اولين اثر ايمان اين است كه انسان يقين پيدا مىكند كه آنچه را كه بايد به او برسد خواهد رسيد و آنچه را مقدّر نشده است به او نمىرسد.
امام صادق(عليه السلام) از حضرت على(عليه السلام) نقل كرده است كه فرمود:
«لا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الاِْيمانِ حَتى يَعْلَمَ اَنَّ ما اَصابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطَئَهُ وَاَنَّ ما اَخطأهْ لَمْ يَكَنُ لِيُصيبَهُ وَاَنَّ الضّارَّ النّافِعَ هُوَ اللهُ؛ عَزَّوَجَلَّ»(168)
هيچ بنده اى طعم ايمان را نمىچشد مگر آنكه علم (يقين) پيدا كند كه آنچه به او رسيده ممكن نبوده است كه به او نرسد و آنچه به او نرسيده غير ممكن بوده است كه به او برسد. (آنچه بنا بوده به او برسد، رسيده است يا خواهد رسيد و آنچه بنا نيست به او برسد، نرسيده و نخواهد رسيد). و تنها كسى كه مىتواند سود و زيان برساند خداى عزّوجل است.
بر درگاه دوست
شرح فرازهايى از دعاى ابوحمزه ثمالى