صفحه ١٩٩

قَطَعْتُ رَجائي مِنْكَ وَ مَا صَرَفْتُ تَأميلي لِلْعَفْوِ عَنْكَ وَ لا خَرَجَ حُبُّكَ مِنْ قَلْبي اَنَا لا أَنْسى ايَاديَكَ عِنْدي وَ سِتْرَكَ عَلَىَّ في دَارِالدُّنْيَا...» ؛
خداوندا، اگر گردن مرا با زنجيرها ببندى و عطايت را از ميان همه خلق، از من منع كنى و رسوايى هايم را به چشم بندگانت عيان سازى و فرمان دهى كه مرا به آتش دوزخ كشند و ميان من و نيكان جدايى افكنى هرگز رشته اميدم از تو قطع نخواهد شد و از اميدى كه به عفو و بخششت دارم منصرف نمى‌شوم و محبتت از دلم برون نمى‌رود. من عطاها و بخششها و پرده پوشيهاى تو را بر خودم در دنيا فراموش نمى‌كنم.
نظير اين سخنان در ساير مناجات و دعاهايى كه از ائمه معصومين(عليهم السلام) نقل شده فراوان وجود دارد؛ حضرت امير(عليه السلام) در شعرى كه منسوب به اوست مى‌گويد:
اِلهي لَئن عَذَّبْتَني اَلْفَ حِجَّة *** فَحَبْلُ رَجائي مِنْكَ لا يَتَقَطَّعُ (119)
معبودا، اگر مرا هزار سال عذاب كنى *** باز رشته اميدم از رحمتت قطع نخواهد گشت
و در دعاى كميل به خدا عرض مى‌كند:
«يا مَوْلاىَ فَكَيْفَ يَبْقى فِى الْعَذابِ وَ هُوَ يَرْجُو ما سَلَفَ مِنْ حِلْمِكَ اَمْ كَيْفَ تُؤْلِمُهُ النّارُ وَ هُوَ يَأْمُلُ فَضْلَكَ وَ رَحْمَتَكَ»
اى مولاى من، چگونه (بنده ات) در آتش عذاب خواهد ماند در حالى كه به سابقه حلم بى پايانت اميد دارد. و چگونه آتش به او آسيب رساند و حال آنكه به فضل و كرمت چشم دارد.