يا شايد ديدى كه من از تو روى گردانم، بدين سبب بر من غضب نموده اى يا شايد مرا در زمره دروغگويان يافته (از نظر عنايت خود) دور كرده اى يا شايد ديدى كه از نعمتهايت شكرگزارى نمىكنم لذا، مرا محروم ساخته اى؟ يا شايد مرا در مجالس اهل علم نيافته اى، از اينروى، به خوارى و خذلانم انداخته اى يا شايد مرا در ميان اهل غفلت يافته اى و (بدين جرم،) از رحمت خود نوميد ساخته اى يا شايد ديده اى كه به مجالس اهل باطل الفت گرفته ام، پس مرا بين آنها وا گذاشته اى يا شايد دوست نداشته اى كه دعايم را بشنوى و مرا از درگاهت رانده اى يا شايد به جرم و گناهم مكافات كرده اى و يا اينكه شايد به دليل بى شرمى (در حضورت،) مجازاتم نموده اى.
از مطالعه و دقت در اين فراز درمى يابيم كه آن گونه نيست كه هر وقت بخواهيم حال دعا و مناجات و عبادت خدا براى ما ميسّر باشد. تجربه نيز ثابت كرده است كه اين حالات بطور كامل، در اختيار انسان نيست. بسيارى از اوقات، با اينكه انسان مىخواهد دعا و نماز باحالى داشته باشد، اما وقتى به خود مىآيد متوجه مىشود كه در حال ديگرى بوده است، و فراموش مىكند كه در حال نماز يا دعاست. از اين فقرات استفاده مىشود كه اعمال گذشته ما موجب بروز اين حالات و سلب توفيقات مىشود.
انسانى كه شب و روز خود را به بطالت و كارهاى بيهوده مىگذارند، نمىتواند در نماز و مناجات، توجه خود را كاملا متمركز كند و از راهيابى خيالات باطل به ذهن خود جلوگيرى نمايد. معاشرت با افرادى كه كارهاى نادرست انجام مىدهند يا حرفهاى لغو و بيهوده مىزنند موجب مىگردد كه حالات و رفتار آنها در روح انسان تأثير بگذارد و حال دعا و
بر درگاه دوست
شرح فرازهايى از دعاى ابوحمزه ثمالى