انسان در خدا اثر بگذارد، بلكه انسان، خود حالى پيدا مىكند كه استحقاق دريافت رحمت الهى را پيدا مىنمايد؛ مثلاً، در يكى از اين دعاها آمده است كه خدايا، چگونه بنده اى را كه اين همه در حق او لطف كرده اى عقاب خواهى كرد؟ از همان ابتدا كه او را آفريده اى و حتى پيش از تولّدش وسايل مورد نياز او را فراهم كردى، او را با انواع نعمتهاى خود پرورش دادى و در عين حال كه معصيت مىكرد نويد عفو و بخشش و مغفرت به او دادى و او را به توبه و استغفار دعوت نمودى تا به لطف و رحمت تو اميدوار باشد، دعوتش نمودى و در دلش محبت خود را قرار دادى تا آنجا كه به سوى عبادتگاههاى تو مىشتافت. به رحمت تو نظر داشت و از خوف تو گريه مىكرد.
اين دعاها در واقع، دل انسان را متوجه خدا مىسازد و در انسان، استعداد درك رحمت الهى را ايجاد مىكند و به تعبير ديگر، رحمت خدا را به جوشش در مىآورد.
بنابر اين، بسيار مناسب است كه گاهى كه فرصتى پيش مىآيد انسان گناهان خود را شماره كند و نيز به الطاف بيكران الهى توجه كند. بدين وسيله، به ياد مىآورد كه از ابتداى عمر خود، چقدر گناه كرده و چقدر با خواست خدا مخالفت نموده است؛ آن هم گناهانى كه براى هر يك از آنها كافى است كه سالها به عقوبت مبتلا شود، لكن خداوند همه آنها را ناديده گرفته و حتى همواره رحمت خود را در باره او جارى داشته است.
اين اعترافات موجب مىشود كه استعداد درك رحمت خدا در انسان پديد آيد؛ زيرا انسان هر چه فقر و بيچارگى خود را بيشتر درك كند در
بر درگاه دوست
شرح فرازهايى از دعاى ابوحمزه ثمالى