صفحه ١٧٧

اينها نمونه هايى از حالت «دلال» است كه بر اثر مشاهده صفات جمال الهى، به اولياء الله دست مى‌دهد.
از تقارنى كه بين اين مضامين وجود دارد، مى‌آموزيم كه در هيچ حال، نبايد از رحمت خدا مأيوس شد، در عين حال نبايد خود را از مكر الهى ايمن دانست، بلكه انسان بايد همواره بين خوف و رجا باشد؛ از يك سو متوجه باشد كه اگر خداوند او را عذاب كند، مستحق عذاب است و از سوى ديگر، بداند كه اگر خدا تمام گناهان او را هم بيامرزد چيزى از او كاسته نمى‌شود:
«فَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَيْرُ ظَالِم وَ اِنْ عَفَوتَ فَخَيْرُ راحِم» ؛
اگر گناه مرا عفو كنى، تو بهترين عفو كننده هستى و اگر گناهان مرا نيامرزى و مرا عقوبتى كنى، باز هم به من ستم نكرده اى.
بنده مؤمن بايد با تكرار اين مطالب، خود را بسازد و همواره بين خوف و رجا باشد تا نه مبتلا به غرور شود و از مكر خدا غافل گردد و نه از رحمت الهى مأيوس شود؛ چرا كه هر دو از گناهان كبيره است.
بندگان شايسته خدا، حتى اوليا و پيغمبران(عليهم السلام) كه معصوم نيز بوده‌اند، وقتى حالت خوف در آنها ظهور مى‌كرد چنان بر خود مى‌لرزيدند كه قابل وصف نبود. اميرالمؤمنين يا امام سجاد(عليهما السلام) همچنين ساير ائمه(عليهم السلام) در مناجاتها، حالات خوف عجيبى برايشان پيدا مى‌شد كه گاهى از شدت آن غش مى‌كردند. از سوى ديگر، وقتى به فضل و رحمت خدا توجه مى‌كردند آن گونه حالت انبساط پيدا مى‌كردند؛ همچون بچه اى كه در آغوش مادر خود ناز مى‌كند. اين دو حالت نبايد با هم منافات داشته