صفحه ١٧٣

و خجالت در او پيدا مى‌شود و وقتى به رحمت واسعه الهى توجه پيدا مى‌كند اميدوار مى‌گردد. اين حالت خوف و رجا بايد هميشه در انسان وجود داشته باشد.
در دعاهاى شريفه، به اين نكته بسيار توجه داده شده است. كه دعا كننده همواره خود را بين خوف و رجا ببيند؛ از يك سو، وقتى گناهان خويش را مى‌نگرد زبانش بسته مى‌شود، اظهار پشيمانى مى‌كند و از سوى ديگر، وقتى به رحمت واسعه الهى توجه مى‌نمايد اميدوار مى‌شود، مستغرق تماشاى صفات جمال الهى مى‌گردد، حالت انبساط پيدا كرده زبانش باز مى‌شود، لب به سخن مى‌گشايد و رحمت خدا را درخواست مى‌كند. از اين رو، امام سجاد(عليه السلام) به پيشگاه خدا عرض مى‌كند:
«اَدْعُوكَ يا سَيِّدي بِلِسان قَدْ اَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ اُنَاجيكَ بِقَلْب قَدْ اَوْبَقَهُ جُرْمُهُ» ؛
سرورم، تو را مى‌خوانم با زبانى كه گناهان آن را لال كرده است؟ (وقتى به گناهان خود توجه مى‌كنم از شدّت شرمندگى نمى‌توانم با تو حرف بزنم.) خداى من، با تو مناجات مى‌كنم با دلى كه جرم و گناه آن را هلاك كرده (و روزنه اميدى در آن باقى نگذاشته) است.
و همين مضمون را در مناجات خمس عشره مى‌گويد:
«اِلهى اِرْحَمْ عَبْدَكَ الَّذَليلَ ذااللِّسانِ الْكَليلْ» ؛
اى خدا، بر بنده ذليلت كه زبانش از شرم بسته است، ترحّم كن.
سپس عرض مى‌كند:
«...اِذَا رَأيْتُ مَولاىَ ذُنُوبي فَزِعْتُ وَ اِذَا رَأيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ» ؛