صفحه ٦٣

از شما به عنوان زن و مرد داده، شما از خدا كمالات خودت را آرزو كن. ميل كامل شدن در بسترى را كه خداوند برايت قرار داده است داشته باش، ولى ميل مردشدن يا زن شدن را نداشته باش، به طورى كه زن كمالاتى كه مربوط به مردان است دنبال كند و برعكس. در آخر آيه علت اين كه بايد اين نوع توفيق را از خدا بخواهد روشن مى كند و مى فرمايد: «إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَلِيمًا»؛ خداوند به هر چيزى دانا است، و لذا كمال هر چيزى را مى داند. او داناست به اين كه زن اگر چه چيزى به دست بياورد براى او كمال است و احساس مى كند به مقصد رسيده است و چه چيزى را اگر به دست بياورد براى او كمال نيست و احساس مى كند به مقصد نرسيده است. پس كمال خود را از خدا بخواه، چون كمال هركس در رسيدن به مقصدى است كه خدا در جلوى پاى او قرار داده است. خداوند حقيقت هر فردى و اين كه نياز و كمالش به چيست را مى شناسد، پس همان را از خدا بخواه.
نگاه قرآن را مقايسه كنيد با آن بينشى كه در نهضت هاى به اصطلاح احقاق حقوق زنان مى خواهد به اسم تساوى زن و مرد عملًا زنان را با ارزش ها و اعمال مردان ارزيابى كند، در حالى كه نه نيازهاى واقعى زنان را مى شناسند و نه نيازهاى واقعى مردان را. خداوند است كه مى داند كمال واقعى زن و مرد كدام است و بر همان اساس بستر رسيدن به آن كمال را تعيين مى كند. آيا به قول غربى ها خِرد بشرى براى به كمال رساندن بشر كافى است؟ و يا آن طور كه ما معتقديم خرد بشرى آن است كه بفهمد دين خدا راه رسيدن به سعادت است و عقل و خرد بشر براى تدبّر در دين