صفحه ٥٦

همراه دارد. نگاهى كه بيش از همه خودِ زنان از آن آسيب مى بينند و عامل فروافتادن آن ها در بسترى خواهد شد كه سرمايه داران غربى جهت ادامه حيات خود آن را مديريت كنند.
سرمايه دار غربى در حدود 70 سال پيش متوجه شد كه در غرب نهضتى توسط زنان براى نجات خود از دست نظام سرمايه دارى در حال شكل گيرى است، زيرا اساساً انقلاب صنعتى با انگيزه استثمار كارگران به خصوص كارگران زن صورت گرفت، به اين صورت كه نظام سرمايه دارى حساب كرد اگر بخواهد كارخانه هاى بزرگ داشته باشد بايد كارگرانى كه طالب دست مزد بسيار كمى باشند در اختيار بگيرد و زنان جهت اين امر بيشتر مورد هدف بودند و بر اساس همين نقشه شعار آزادى زنان را سر دادند، ولى قصد آن ها آزادى زنان از نظام خانواده بود تا آزاد از امر و نهى شوهرانشان بتوانند در اختيار برنامه سرمايه داران قرار گيرند.
پس از دويست سال ظلم و استثمار، همان فرهنگ سرمايه دارى متوجه يك نحوه خود آگاهى در زنان غربى شد كه بنا دارند خود را از بند سرمايه داران آزاد كنند. اصل قضيه چيز بدى نبود زيرا زنان غربى مى خواستند براى نجات خودشان از استثمار بسيار كشنده اى كه سرمايه داران غربى بر آن ها تحميل كرده بودند، نجات پيدا كنند. ولى از آن جايى كه سياستمداران غربى سال هاى سال در جايگزينى هر جريان باطلى به جاى جريان حق مهارت پيدا كرده بودند در اين موضوع هم بيكار ننشستند.