صفحه ٢٢٥

فراموش شده و ديگر فضاى زندگى متذكر خدا و قيامت نيست، تا حقوق خانوادگى معنى حقيقى خود را داشته باشد.
بايد متوجه شد يورش بزرگى از طريق فرهنگ غربى به فرهنگ اسلامى شده است. ما به كمك فرهنگ اسلامى در برابر حمله مغول، همه با هم برادرانه به مقابله برخاستيم و نه تنها از بين نرفتيم، بلكه با اتحاد هرچه بيشتر، هويت اسلامى خود را تقويت كرديم. ولى در مقابل حمله فرهنگ غرب، هم آن برادرى و هم اسلام عزيز را فراموش كرديم و به جاى مقابله با آن فرهنگ، دانسته يا ندانسته به استقبالش رفتيم و لذا روز به روز فرهنگ دشمن بيشتر نفوذ كرد و ما را از خطرات دشمنى اش غافل نمود و ما نيز آن را همراهى كرديم، دنيا و دنيادارى محور و هدف زندگيمان شد و دين و ديندارى و حيات ابدى به حاشيه زندگى رفت و در نتيجه از بزرگ ترين نعمت خدا در زمين يعنى «خانواده توحيدى» محروم شديم، و هنوز هم متوجه نيستيم اين محروميت، محروميت از اساس زندگى است و گمان مى كنيم با ادامه يك دين دارى نيم بند مى توانيم از بحرانى كه در نظام خانواده به وجود آمده در امان باشيم. وضعيت ما در حال حاضر آن چنان نيست كه بتوانيم در مقابل خطرى كه خانواده را تهديد مى كند ايستادگى كنيم، چرا كه از يك طرف بحران فوق العاده بزرگ است به طورى كه خود جهان غرب را به كلّى ريشه كن خواهد كرد، و از طرف ديگر هنوز ما از زمينه هاى دينى خود به نحوه شايسته در اين شرايط بحرانى استفاده نكرده ايم. نجات از اين خطر نياز به كارى بزرگ دارد، بسيار بزرگ تر از آن چه در دفاع هشت ساله انجام داديم.