صفحه ٢٠٨

اللّهُ اعلَم» يعنى من مطمئن نيستم كه در اين مطلبى كه گفتم، تمام جوانبِ موضوع در نظر گرفته شده است. در خانواده، در تقابل آراء، فقط نظردادن و رفتن نيست، راه كار عملى بايد داد، لذا به آدم پختگى مى دهد.
در بحث «تولدى ديگر» كه در ابتداى بحث در رابطه با ازدواج عرض كردم يكى از معانى تولد ديگر همين پختگى است. زن و مردِ جوان در عين مودّت و محبت به همديگر با تفاوت آراء روبه رو مى شوند. و همه ى هنر در اين جا است كه هيچ كدام بر حرف خود اصرار نورزند تا فهمى بالاتر به ميان آيد، و كم اند زن و شوهرهاى جوانى كه توانسته باشند از اين تقابل آراء درست رد شوند. واقعاً بصيرت مى خواهد كه آدم در آن مرحله بگويد: چرا حرفِ همسرم درست نيست و حرف من درست است؟»! متأسفانه صد دليل مى آورد كه حرف خودش درست است، در صورتى كه كافى است فقط يك كمى انصاف داشته باشد تا متوجه بشود. در بستر خانواده بايد با موضوعات به شكل ديگرى برخورد كرد، زيرا موضوعْ حاكميت حرف يكى بر ديگرى نيست، بلكه موضوعْ فكر جديدى است كه بايد متولد شود، در اين حالت است كه طرف مى بيند عجب! ديگر نمى تواند مثل قبل راحت نظر بدهد و خودش هم نظر خود را تأييد كند، براى تصميماتى كه مى خواهد بگيرد، بايد جوانب زيادى را در نظر بگيرد. توجه به نظر زنان در جاى خود بسيار كارساز است به طورى كه قرآن در مورد از شيرگرفتن زودتر از موعد كودك مى فرمايد چنانچه زن و مرد با همديگر مشاوره كردند و به نتيجه رسيدند اشكال ندارد، كه موضوعِ آن در جلسات قبل گذشت و روشن شد كه بعضاً واژه ى زن در بعضى