صفحه ٢٠٢

در همين رابطه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله) مى فرمايند: «لو كنت آمرا أحدا أن يسجد لأحد لأمرت النّساء أن يسجدن لأزواجهنّ لما جعل اللَّه لهم عليهنّ من الحقّ» «1» اگر به كسى دستور مى دادم كسى را سجده كند به زنان دستور مى دادم به شوهران خويش سجده كنند، از بس كه خدا براى شوهران حق به گردن زنان نهاده است.
در اين جا سجده كردن، منظور سجده به «مرد» نيست بلكه سجده به مديريتى است كه با پذيرفتن آن، خودش را در هسته ى توحيدى خانه فانى كرده، و عملًا اين نوع سجده يك نوع احياى حيات معنوى است و سير به سوى حيات طيب. مگر آن رزمنده هايى كه در دفاع هشت ساله با شهادت، خود را فانى در انقلاب كردند، يك نوع سجده براى هسته ى توحيدى نظام اسلامى نبود؟ شهداى ما ديدند يك كانون توحيدى به صحنه آمده كه راه رسيدن انسان ها را به خدا ممكن مى سازد، متوجه شدند نفى خود براى بقاى اين كانونِ توحيدى، عين احياى خود است. فانى كردن خود براى خانواده ى توحيدى هم عين همان كارى است كه شهداء براى انقلاب اسلامى انجام دادند و واقعاً اگر بنا بود به غير از خدا به كسى سجده كنيم، روزى هزار بار بايد به شهداى عزيز سجده مى كرديم.
در فضاى خانه اى كه روح توحيد در آن حاكم است، انسان احساس زندگى معنوى دارد، در چنين فضايى است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله) مى فرمايند:
 «مهنّة إحداكنّ في بيتها تدرك جهاد المجاهدين إن شاءاللَّه» «2» اى زنان! هر