صفحه ١٨٥

اين يكى نقش اش نشسته در جهان             وآن دگر نقش اش چو مَه در آسمان 
             اين دهانش نكته گويان با جليس             وآن دگر با حق به گفتار و انيس 
             پاى ظاهر در صف مسجد صَواف             پاى معنى فوق گردون در طواف 

پس طبق مباحث قبلى مى توان گفت فايده اصلى ازدواج «نفى خود» است، در عين جواب گويى به همه نيازهاى جسمى و خيالى. البته و صد البته بايد انسان در بستر تضادها موضوع «نفى خود» را تمرين كند و اگر كسى در رابطه با پيش آمدهاى خارجى نفى خود را تمرين نكند، در شخصيت درونى خودش رفع تضاد نكرده و درنتيجه به توحيد نرسيده است، بلكه يك طرف تضاد را سركوب كرده است، نه اين كه كثرت را مستغرق وحدت كرده باشد. دستورالعمل كاربردى آن همان توصيه اى است كه حضرت امام خمينى «رحمةاللّه عليه» در هنگام ملاقات زوج هاى جوان به آن ها توصيه مى فرمودند: «گذشت كنيد».
نبايد انتظار داشت جهت رسيدن به توحيد و رفع تضادها خيلى زود به نتيجه برسيم. بارها شده است كه انسان به جاى جمع تضادهاى اخلاقى گرفتار جنبه هاى افراط و تفريط مى شود و از احياء روح توحيدى محروم مى گردد، به طورى كه خشم و غضب اش او را از تعادل خارج مى كند و نمى تواند آن خشم و غضب را در نور توحيد به تبرّى از دشمن خدا تبديل كند، ولى اگر جهت اصلى ما سير به سوى توحيدى كردن اين صفاتِ متضاد باشد و افق را روشن نگه داريم، اين افتان و خيزان ها در اصلِ كار اشكالاتى به وجود نمى آورد، اما اگر بنايمان در زندگى با همسرمان سير به سوى ايجاد هسته توحيدى خانه نباشد، هسته اى كه در آن همه فرديت ها