صفحه ١٧٧

اخير؛ اين دختر هنوز از نظر روحى ازدواج نكرده است. بعضى از خانم ها كه به خانه شوهرشان آمده اند، با شوهرشان ازدواج نكرده اند، گويا با مادرشان ازدواج كرده اند ولى با شوهرشان يك طورى مدارا مى كنند و هنوز در ساحت خانه پدرى هستند و چشم خود را نسبت به واقعيات زندگى جديدشان بسته اند و هم چنين است بعضى از مردها كه متوجه اين موضوع نيستند. اين نوع ازدواج منظور اسلام نيست؛ چون افقى كه اسلام پس از ازدواج در مقابل زن قرار مى دهد طورى است كه مسئوليت او نسبت به خانه شوهرش مسئوليت اصلى او حساب مى شود و ديگر ولايت شوهر در زندگى جديد اصل است و نه ولايت پدر. زن بايد مديريت شوهر را بپذيرد و مرد هم تماماً مسئول اين خانواده است، و اين مسئوليت يك نوع مسئوليت كاملًا خاص است؛ اين مسئوليت هيچ وقت مساوى و يا شبيه مسئوليتى كه نسبت به پدر و مادرش داشته است، نيست. بدين معنى كه زن و شوهر در اين زندگى مسئوليت جديدى را شروع مى كنند، كه تعبيرِ «تولد جديد» براى اين زندگى تعبير خوبى است.
در تولد جديد كودك وقتى به دنيا مى آيد، واقعاً ديگر نمى تواند با نافش و با اتصال آن به بدن مادر، غذا بخورد و نفس بكشد بلكه بايد دهانش را به كار بيندازد و نفس بكشد و شير بخورد، و با گوشش بشنود يعنى وارد يك ساحت ديگر شده است. ازدواج شبيه همين حالت است، در غير اين صورت ازدواجى محقق نشده است.
در ازدواج، زن و مرد بر اساس نظام حكيمانه عالم و بر اساس آنچه خداوند در عالم قرار داده، وارد زندگى جديد مى شوند و نسبت به هم