صفحه ١٥٣

قاجار خاك باغچه اش را هم از بلژيك آورد. در جامعه اى كه تمام مناسباتش را با دين اسلام تنظيم كرده ناگهان فرهنگى وارد مى شود كه هيچ توجهى به دين ندارد، حاصل كار رضاخان مى شود كه به پسرش از جزيره موريس نامه مى نويسد؛ «مرا انگليسى ها آوردند، خودشان هم بردند، بايد از آن ها بترسى ولى بايد كارى كنى كه مردم از تو بترسند». تا اين حدّ خودباختگى و زبونى در مقابل غرب كار را به كشف حجاب اجبارى كشاند و چه بلبشويى در اين كشور راه انداختند، از گذشته خود رانده شدند و نسبت به غرب هم خود را باخته ديدند. هركس هركارى از دستش مى آمد مى كرد، و لذا فضاى خانواده هاى ما تبديل شد به قلدرى مردها و تضعيف زنان. و متأسفانه غرب زده ها اين شرايط را كه هنوز هم ما گرفتار آن هستيم و روحيه بعضى از پدران ما حاصل فضاى فرهنگ چنين زمانى است، به عنوان فرهنگ خانواده دينى عمده كردند و با فرهنگ غربى مقايسه نمودند و نتيجه گرفتند اسلام زن را تحقير كرده است. و روشنفكران بريده از فرهنگِ كهنِ ما نيز تحت تأثير همين حرف ها سخن گفتند و قلم فرسايى كردند. آرى در برهه اى از تاريخ تشيع چنين گرفتارى هست كه زن تحقير شده ولى اين درست در زمانى است كه فرهنگ دينى آسيب ديده است. همان طور كه در اهل سنت به جهت آسيب بيشترى كه به دين وارد شد، تحقير زن بيشتر اعمال شد و هنوز هم ادامه دارد، در حالى كه رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله) فرمودند:  «خِيارُكُم، خِيارُكُم لِنِسائِهِم»؛ «1» بهترين شما كسانى هستند كه براى زنان خود همسران خوبى باشند.