صفحه ٢٨٩

روى بنما و وجود خودم از ياد ببر             خرمن سوخته گان را تو بگو باد ببر

خداوند سالكِ طالب را به جايى مى رساند كه او ديگر جز به خدا نظر ندارد، چون خودش سوخته است و اين است معنى آن كه فرمود خودم را ديه ى او قرار مى دهم و خدا سرمايه ى قلب و جان او مى شود. عمده آن است كه انتظار خود را از روزه دارى ماه رمضان تصحيح كنيم و راه رسيدن به مقصد را نيز به كار گيريم و قلب را همواره در صحنه داشته باشيم. گفت:

         جمله معشوق است و عاشق پرده اى             زنده معشوق است و عاشق پرده اى 

نبايد بپرسى چطور به امام زمان (عج) برسم و از طريق آن حضرت روزه بگيرم كه موجب رؤيت شود. همه ى اين كارها با «طلب» و «تمنا» محقق مى شود.
اين فراز از آخر دعاى ابوحمزه ى ثمالى راهنماى ماست كه اظهار مى داريد: «... حَبِّبْ الَيَّ لِقائِكَ وَ احْبِبْ لِقائِي وَاجْعَلْ لي في لِقائِكَ الرّاحَهَ وَالْفَرَجَ وَالْكَرامَهَ» خدايا لقاء و رؤيت خودت را برايم دوست داشتنى بگردان و تو نيز ملاقات مرا محبوب خود بدار و رؤيت خودت را براى من زمينه ى راحتى و گشايش و كرامت قرار ده 

 «والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته»