صفحه ٢٣٢

را حفظ نكنيم شوق برگشت به چيزهايى كه كمى از طريق روزه از آن ها آزاد شده ايم دوباره در قلب ما سر بر مى آورد و نسبت به گرسنگى بى قرارمى شويم. چون اين گرسنگى، فقط گرسنگى از غذا نيست، يك نوع ميلِ به سيربودن روحى و روانى است و ريشه در قوه ى واهمه ى ما دارد و نه در نياز طبيعى بدن. مثل وقتى كه دل بهانه ى غذا مى گيرد بدون آن كه گرسنه باشد.
در وسط صحراى محشر هم با اين بدن دنيايى كه طالب غذا است روبه رو نيستيم، در آن جا دلى كه گرسنگى در ماه رمضان را زير پا نگذارده، به شدت هوس نان و آبِ دنيا را مى كند، در اين حالت بسيار اذيت مى شود زيرا اذيت دل اذيت روحى است و نه «اذيت و عذاب بدنى»؛ با نظر به اين موضوع مى فرمايند: با تشنگى و گرسنگى روزه، به ياد گرسنگى و تشنگى قيامت بيفتيد و با مقاومت در مقابل اين گرسنگى و تشنگى خود را از آن حالت كه در قيامت برايتان اتفاق مى افتد نجات دهيد. گرسنگى و تشنگى دنيا در مقابل گرسنگى و تشنگى قيامت كه از روح انسان ها سرچشمه مى گيرد چيز اندكى است. اين كه دلمان هواى نان بكند غير از اين است كه بدنمان نان بخواهد. در ماه رمضان بعضى مواقع با دلى روبه رو مى شويد كه هوس نان كرده است، اگر توانستيد اين ميل را پشت سر بگذاريد بر ميل خود مسلط شده ايد و حجابِ بين خود و عالم معنويت را رقيق كرده ايد، اين ميل است كه جلوى پرواز روح را مى گيرد و برنامه ى ما در روزه گرفتن بايد اين باشد كه بر اين ميل مسلط شويم زيرا نياز خود به غذا را در افطار و سحر برآورده مى كنيم.