صفحه ٣٣

بادام مى خورند چون از يك طرف متوجه اند گرسنگى و جوع چه اندازه حيات بخش است و با گرسنگى چه حالات خوبى به دست مى آورند و از طرف ديگر چون در ذيل شريعت الهى عمل نمى كنند، هماهنگ با ساير عوامل موجود در هستى نيستند و لذا به مطلوب حقيقى نمى رسند. اينجاست كه من نمى دانم وقتى آيه ى فوق در رابطه با روزه آمد از فرط شادى چه حالى به پيامبر (ص) و مؤمنين دست داد. معلوم است كه خداوند مسير ارزنده اى را در جلو مسلمانان گشودند و با آن قسمت كه فرمود: «كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» روشن نمودند اين مسيرى است كه انسانيتِ انسان ها اقتضاى آن را دارد و هيچ سالكى در هيچ دوره اى از آن مستثناء نيست. خداوند با قسمت اخير آيه سلوك مسلمانان را به همه ى موحدان تاريخ متصل كرد تا مسلمانان گمان نكنند از آن ها عقب افتاده اند. در آخر آيه روشن مى كند؛ هركس خواست به تقوا برسد و از حاكميت بُعد ظلمانى خود آزاد شود بايد در ذيل شريعت الهى روزه دارى كند.
انسان ابتدا بايد از خود بپرسد مرز جوابگويى به ميل هايش كجاست و چگونه بايد برآن ها حاكم شود تا معنى  «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» كه آخر آيه آمده است را بفهمد و بداند به او خبر دادند از اين طريق امكان كنترل ميل ها فراهم است و مرز كنترل ميل ها نيز مشخص مى شود. در اين آيه مى فرمايد: اميد است چنين ملكاتى براى شما حاصل شود كه بتوانيد بر اميال خود حاكم گرديد. گفت:

         آنقدر اى دل كه توانى بكوش             گرچه بهشتت نه به كوشش دهند