صفحه ٥٩

5- پرهیز از توجیه غلط
 انسان برای ارتكاب خطا و گناه، اوّل خود را توجیه و كار خود را تئوریزه می‌كند. (برادران، هم خود را متّحد و قوی می‌دانند، «و نحن عصبة» و هم پدر را منحرف، «انّ ابانا لفی ضلال» و با این دلیل، حسادت خود را توجیه می‌كنند.)
 احساس قدرت و نیرومندی عقل را كور می‌كند.
«نحن عصبة انّ ابانا لفی ضلال مبین»
 معیارهای نادرست، نتایج نادرست به دنبال دارد. (اگر عیار فقط قدرت و تعداد شد، نتیجه‌اش نسبت دادن انحراف به اقلّیت می‌شود.) «انّ ابانا لفی ضلال مبین»
6- توجه به نقش منفی مراکز قدرت و کانون‌های اخذ تصمیم
 با گفتن: «و نحن عصبة» نشان دادند كه دچار غرور و تكبّر شده و در اثر این غرور و حسد، پدر را متّهم به اشتباه و انحراف در مهر ورزی به فرزندان می‌كنند.
 افرادی در جامعه، به جای آنكه خود را بالا ببرند، بزرگان را پایین می‌آورند. چون خود محبوب نیستند، محبوب‌ها را می‌شكنند.
7- خطر رقابت ناسالم و غفلت
 اگر فرزندان احساس تبعیض كنند، آتش حسادت در میان آنان شعله‌ور می‌شود. «احبّ الی ابینا منّا»
 عشق وعلاقه به محبوب شدن، در نهاد هر انسانی وجود دارد. انسان‌ها از كم‌توجهی وبی‌مهری دیگران به خود، رنج می‌برند. «احبّ الی ابینا» (برادران یوسف، عشق پدر به یوسف را نوعی بی‌مهری به خود تصوّر می‌كردند)
 غفلت انسان ممكن است به جایی برسد كه در عین انحراف و خطاكاری خود، دیگران را خطاكار قلمداد كند. (برادران یوسف به جای آنكه خود را حسود و توطئه‌گر بدانند، پدر را منحرف دانستند.) «انّ ابانا لفی ضلال مبین»