به نظر میرسد طراّح این سؤال حضرت یوسف است، چون میداند برادران طبق مقررات وقانون منطقه كنعان ونظر حضرت یعقوب اظهار نظر خواهند كرد.
2- استفاده از وجدانها (صداقتها)
وجدان مجرم را برای تعیین كیفرش، به قضاوت بخوانیم. «فما جزاؤه...»
قَالُواْ جَزَآؤُهُ مَن وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَآؤُهُ كَذَ لِكَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ«75»
«گفتند: كیفرش چنین است كه هر كس پیمانه در بارش پیدا شود، خود او جزای سرقت است (كه به عنوان گروگان یا برده در اختیار صاحب پیمانه قرار گیرد) ما (در منطقه كنعان) ظالم (سارق) را اینگونه كیفر میدهیم.»
1- پرهیز از تبعیض
در قانون استثنا و تبعیض وجود ندارد، هركس سارق بود برده خواهد شد.
«من وجد فی رحله»
2- با خلافكاری بعضی به همه بدگمان نشویم
وجود یك خلافكار در جمعی دلیل بر خلافكار بودن همه نیست.
«مَن وُجِد فی رحله»
3- تفهیم جرم به مجرم با استدلال
با تفهیم جرم و بیان قانون و عقوبت آن، اعتراض متّهم را به حداقل كاهش دهید. «جزائه مَن وُجِد...»
4- كیفر خلافكار بیگانه طبق قانون خودش
كیفر خلافكار در كشور بیگانه میتواند طبق قانون خود او باشد، نه كشور میزبان. «كذلك نجزی الظالمین»
5- استدلال
دلایل باید به گونه ای باشد که متهم نیز خود به راحتی اتهام را بپذیرد.«مَن وُجد...»