4- دقت در صرف منابع
نیروی خود را صرف زمینههای غیرقابل نفوذ نكنیم. باید از هدایتپذیری برخی مردم صرفنظر كرد. «استیئس الرُّسل»
5- توجه به اینکه راه حق بن بست ندارد
راه خدا بنبست ندارد. «اذا استیئس الرسل...جاءهم نصرنا» (هر كجا مردم كار را به بنبست كشاندند قدرت خدا جلوه میكند.)
لَقَـدْ كَانَ فِی قَصَـصِهِمْ عِبْرَةٌ لاُِّوْلِی الْأَلْبَـابِ مَا كَـانَ حَدِیثاً یُفْتَرَی وَلَكِن تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَـدَیْهِ وَ تَفْصِـیلَ كُلِّ شَیءٍ وَهُدی وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ«111»
« به راستی در سرگذشت آنان، برای خردمندان عبرتی است. (این) سخنی نیست كه به دروغ ساخته شده باشد، بلكه تصدیق كنندهی آن (كتاب آسمانی) است كه پیش از آن آمده و روشنگر هر چیز و (مایه) هدایت و رحمت برای گروهی است كه ایمان میآورند.»
1- عبرت گرفتن از تاریخ
شرط امتیاز در داستانها، پندآموزی آنهاست. در ابتدای سوره فرمود: «نحن نقصّ علیك احسن القصص» ودر آخر فرمود: «لقد كان فی قصصهم عبرة»
چنانكه حضرت یوسف علیرغم همه كیدها و مشكلات و موانع به عزّت و قدرت رسید، پیامبر اسلام نیز علی رغم همهی مكرها و... به عزّت و قدرت خواهد رسید. «لقد كان فی قصصهم عبرة»
تنها خردمندان از داستانها، پند وعبرت میگیرند. «عبرة لاولی الالباب»