قَالَ هَلْ ءَامَنُكُمْ عَلَیْهِ إِلَّا كَمَآ أَمِنتُكُمْ عَلَی أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظاً وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ«64»
«(یعقوب) گفت: آیا شما را بر او امین بدانم، همان طور كه شما را بر برادرش امین دانستم (و دیدید كه چه شد) پس (به جای شما به خدا اعتماد میكنم كه) خداوند بهترین حافظ است و او مهربانترین مهربانان است.»
1- استقامت در برابر مشكلات و تلخیها
یاد خاطرات تلخ گذشته، انسان را در برابر حوادث آینده بیمه میكند. «آمنكم علی اخیه من قبل» (یعنی من یك بار در گذشته شما را بر برادرش امین دانستم و دیدید كه چه شد.)
2- عدم اعتماد به خلافكار
اعتماد سریع به كسی كه سابقه تخلّف دارد، جایز نیست. «هل آمنكم» آیا شما را امین بدانم؟
3- توجه و توكل به رحمت الهی
با یك شكست یا تجربهی تلخ، خود را كنار نكشیم. «فاللَّه خیر حافظاً» یعقوب بار دیگر فرزند دوم را با توكّل به خدا به برادران تحویل داد.
بر عوامل ظاهری و مادی هر چند فراوان باشند تكیه نكنیم، تنها بر خدا توكّل كنیم. «فاللّه خیر حافظاً»
با توجه به رحمت بینظیر الهی و با توكّل به خداوند، به استقبال حوادث زندگی برویم. «فاللّه خیر حافظاً وهو ارحم الرّاحمین»
در آیه 12، حضرت یعقوب در مورد یوسف، به حافظ بودن برادرانش اعتماد كرد، به فراق یوسف و نابینایی گرفتار شد، ولی در مورد بنیامین به خدا تكیه كرد و گفت: «فاللّه خیر حافظاً» هم توانا شد، هم بینا و هم فراق و جدائی پایان یافت.