ذَلِكَ مِنْ أَنبَآءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْكَ وَمَا كُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ یَمْكُرُونَ«102»
«(ای پیامبر!) این (داستان) از خبرهای غیبی است كه ما به تو وحی میكنیم و تو نزد آنان (برادران یوسف) نبودی آنگاه كه در كار خویش هم داستان و متّفق شدند و نیرنگ مینمودند (كه چگونه یوسف را در چاه اندازند و بگویند گرگ او را دریده است.)»
1- توجه و توكل به قدرت خداوند
آنجا كه خدا نخواهد، نه تصمیم مردم «امرهم» نه اجماع آنان «اجمعوا» ونه نقشه وتوطئه «یمكرون» اثری ندارد.
2- درحوادث نقطه شروع و پایان فراموش نشود
در حوادث پیدرپی و مرتبط، نكته اصلی و نقطهی شروع را فراموش نكنید. محور داستان یوسف توطئه نابودی یوسف بود. «اَجمعوا أمرهم و هم یمكرون»
وَمَآ أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ«103»
«(ای پیامبر!) بیشتر مردم ایمان بیاور نیستند، هر چند (سخت بكوشی و) حرص و آرزو داشته باشی.»
1- اكثریت دلیل بر حقانیت نیست
بارها اكثریّت مردم از نظر اعتقادات دینی، مورد انتقاد قرآن قرار گرفتهاند. «و ما اكثر الناس... بمؤمنین»
2- حرص نیكو داشتن (مثل حرص داشتن به هدایت و خدمترسانی به مردم)
هر حرصی مذموم نیست. (پیامبر برای ایمان آوردن مردم، حرص میورزید) «حرصتَ»