برای مظلوم نیز سه روز است: روز حسرت كه مورد ظلم قرار گرفته است، روز حیرت كه در فكر چارهاندیشی است و روز نصرت در این دنیا یا در جهان آخرت.
ظلم، مایهی ذلّت است. روزی كه برادران، یوسف را به چاه انداختند، روز خنده آنان و ذلّت یوسف بود و امروز به عكس شد. «یا ابانا استغفر لنا»
2- پرهیز از كینه توزی
پدر نباید كینهتوز باشد ولغزش فرزندان را در دل نگهدارد. «استغفر لكم»
3- خلافكار را به هنگام اقرار ملامت نكنیم
به هنگام اقرار خلافكار، او را ملامت نكنیم. هنگامی كه گفتند: «انّا كنّا خاطئین» ما خطاكار بودیم. پدر گفت: «سوف استغفر لكم»
فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَی یُوسُفَ ءَاوَی إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ وَقَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ إِن شَآءَ اللَّهُ ءَامِنِینَ«99»
«پس چون (پدر ومادر وبرادران) بر یوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در كنار خویش جای داد وگفت: به خواست خدا با أمن و امان داخل مصر شوید.»
1- استقبال از مهمان
یوسف برای استقبال از والدین خود، در بیرون شهر خیمهای زده وبه انتظار ایستاده بود تا آنها را با عزّت و احترام وارد مصر كند؛ «فلمّا دخلوا علی یوسف... ادخلوا مصر» به طور طبیعی وقتی پدر و مادر و برادران یوسف، خود را برای سفر آماده میكردند، شورو غوغا دركنعان بود.
مردم میدیدند چگونه بعد از سالها، با دریافت خبر خوش سلامت یوسف، در حالی كه یعقوب بینایی خود را باز یافته با اشتیاق عزم دیدار فرزند را دارد. آنها نیز خوشحال از احوال این پدر وپسر بودند، مخصوصاً از اینكه یوسف در مصر