إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَی أَبِینَا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ «8»
«آنگاه كه (برادران او) گفتند: همانا یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدرمان از ما كه گروهی نیرومند هستیم محبوبترند. همانا پدرمان (در این علاقه به آن دو) در گمراهی روشنی است.»
1- تفاوت حق و تبعیض باطل است
فرق است میان تبعیض و تفاوت. تبعیض؛ برتری دادن بدون دلیل است. ولی تفاوت؛ برتری بر اساس لیاقت است. مثلاً نمرههای یك معلّم، تفاوت دارد، ولی این تفاوت حكیمانه است، نه ظالمانه. علاقهی حضرت یعقوب به یوسف، حكیمانه بود نه ظالمانه، ولی برادران یوسف، این علاقه را بیدلیل پنداشتند وگفتند: «انّ ابانا لفی ضلال مبین»
2- تعادل
گاهی علاقهی زیاد، سبب دردسر میشود؛ حضرت یعقوب، یوسف را خیلی دوست داشت و همین امر موجب حسادت برادران و افكندن یوسف در چاه شد. چنانكه علاقه زلیخا به یوسف، به زندانی شدن یوسف انجامید. لذا زندانبان كه شیفته اخلاق یوسف شدهبود، وقتی به او گفت: من تو را دوست دارم. یوسف گفت: میترسم این دوستی نیز بلائی به دنبال داشته باشد.
3- همبستگی
اتّحاد و با هم بودن، سبب احساس نیرومندی و قدرت میشود. «نحن عصبة»
4- سعی بر انجام کار به صورت گروهی
گروهگرایی، اگر بدون رهبری صحیح و خداپسندانه باشد، عوامل سقوط را سریعتر فراهم میكند. («و نحن عصبة» نشان انسجام است، ولی انسجامی رها وبدون رهبری صحیح)