صفحه ١١٥

پادشاهی و حكومت نیز در برابر اجر آخرت ناچیز است. «و لأجر الآخرة خیر...»

وَجَآءَ إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنكِرُونَ«58»
«(سرزمین كنعان را قحطی فرا گرفت) و (در پی مواد غذایی) برادران یوسف (به مصر) آمدند و بر او وارد شدند، آنگاه (یوسف) آنان را شناخت، ولی آنها او را نشناختند.»

1- به هنگام ضرورت جیره‌بندی لازم است
 در زمان قحطی، جیره‌بندی لازم است و هركس باید برای گرفتن سهمیه، خود مراجعه كند تا دیگران به نام او سوء استفاده نكنند. «اخوة» با اینكه می‌توانستند یك نفر را به نمایندگی بفرستند، همه برادران آمدند.
 در زمان قحطی اگر منطقه‌های دیگر از ما كمك خواستند، كمك كنیم.
 «و جاء اخوة یوسف»
2- ملاقات مردم سهل و آسان باشد
 ملاقات مردم حتّی غیر مصریان با یوسف، امری سهل و آسان بود. «جاء اخوة... فدخلوا» (سران حكومت‌ها باید برنامه‌ای اتخاذ كنند كه ملاقات مردم با آنان به آسانی صورت بگیرد.)
3- كمك گرفتن از دیگران در بحران‌ها
 در وقت نیاز و تنگدستی ساكن و راكد نباشیم و حتّی از دیگر كشورها كمك بگیریم. «و جاء اخوة یوسف»