صفحه ٧١

1- کشف استعدادها و امکانات و استفاده از آن‌ها
2- حفظ ارزش‌ها
هر كس یوسفِ وجودش را ارزان بفروشد، پشیمان می‌شود. عمر، جوانی، عزّت، استقلال و پاكی انسان، هریك یوسفی هستند كه باید مواظب باشیم ارزان نفروشیم.
3- امید به آینده
 اشخاص ارزشمند بالاخره ارزششان آشكار خواهد شد، هر چند در زمانی مورد بی مهری قرار گیرند. (اگر امروز یوسف را به عنوان برده می‌فروشند، روزگاری او حاكم خواهد شد) «شروه بثمن بخس...»

آیات 21 تا 25

وَ قَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَی‌ أَن یَنْفَعَنَآ أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَ اللَّهُ غَالِبٌ عَلَی‌ أَمْرِهِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ «21»
«و كسی از مردم مصر كه یوسف را خرید، به همسرش گفت: مقام او را گرامی دار (او را به دید بَرده، نگاه مكن) امید است كه در آینده ما را سود برساند یا او را به فرزندی بگیریم. و اینگونه ما به یوسف در آن سرزمین جایگاه و مكنت دادیم (تا اراده ما تحقق یابد) و تا او را از تعبیر خواب‌ها بیاموزیم و خداوند بر كار خویش تواناست، ولی اكثر مردم نمی‌دانند.»

1- توكل
 به اراده‌ی خداوندی، محبّتِ نوزاد و برده‌ای ناشناس، چنان در قلب حاكمانِ مصر جای می‌گیرد كه زمینه‌های حكومت آینده‌ی آنان را فراهم می‌سازد.
2- واقع و آینده‌نگری (عینیّت داشتن)