باید از انتساب مستقیم افراد به انحراف پرهیز كرد و با روش غیر مستقیم تبلیغ كرد. (یوسف نفرمود: شما از كفر دست بكشید، بلكه فرمود: من راه كفر را رها كردم) «انّی تركتُ ملّة قوم لایؤمنون»
وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ ءَابَآءِی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَآ أَن نُّشْرِكَ بِاللَّهِ مِن شَیءٍ ذَ لِكَ مِن فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنَا وَ عَلَی النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْكُرُونَ«38»
«و آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروی كردهام. برای ما سزاوار نیست كه چیزی را شریك خداوند قرار دهیم. این از فضل خدا بر ما وبر مردم است ولی بیشتر مردم سپاسگزاری نمیكنند.»
1- توجه به اصالت خانوادگی
اصالت خانوادگی، همچنان كه در ساختار شخصیّت افراد مؤثر است، در پذیرش مردم نیز اثر دارد. لذا حضرت یوسف برای معرفی خود، به پدران خود كه انبیای الهی هستند تكیه میكند، تا هم اصالت خانوادگیش را ارائه دهد و هم قداست دعوت خود را. این همان روشی است كه پیامبر نیز در معرّفی خود به كار میبرد و میفرمود: من همان پیامبر امّی هستم كه نام ونشانم در تورات و انجیل آمده است. حضرت سیدالشهدا حسین بن علی در كربلا و امام سجاد نیز در برابر مردم شام، خود را چنین معرّفی كردند: «اَنا ابن فاطمة الزّهرا»
2- توجه به اینکه همیشه اكثریت معیار صحت نیست
اكثریّت، معیار شناخت صحیح نیست. «اكثر النّاس لا یشكرون»
3- معرفی راههای مثبت و منفی