صفحه ٢١٨

آن جا بر لوح محو و اثبات نگاشته مى شود و در انتها در عالم شهود ظاهر مى گردد. مثل اين كه خداوند بر لوح قلب و عقل انسان حقايقى را مى نگارد و از عقل بر خيال نگاشته مى شود و در انتها در اعمال و الفاظ انسان ظاهر مى گردد. بر همين اساس در عالم اعلى عقلِ كلى بر نفسِ كلى تجلّى و تراوش مى كند و حاصل آن حقايقى هستند كه از تجلى عقل كلى و قبول نفس كلى پديد مى آيند. و هر اتحادى اگر در مسير شرعى باشد با عالم تكوين مرتبط است و از جمله اين ارتباطها، ارتباط زن و شوهر است كه به مثابه ى يگانگى بين عقل و نفس است و اين يگانگى و يا عشق، عامل تداوم وجود و حضور و شور و شعف مى باشد، چه وجود و بقاء زن و شوهر، چه وجودِ فرزندى كه حاصل اين يگانگى و نزديكى است. در هرحال اين نزديكى صورت زمينى عشق موجود بين عقل كلى و نفس كلى در عالم اعلى است، همچنان كه صفات الهى در ذات حق يگانه اند و كثرت صفات مانع وحدت ذات نمى شود واز عشق و يگانگى نسبت به هم دست بر نمى دارند. در نزديكى زن و شوهر، اسم ربّ و اسم لطف و اسم باقى و ... به هم مى آويزند تا شيرينى بقا وشعفِ حضورِ دو همسر در وجود هر دو ظاهر گردد و از اين بستر به مرتبه ى عالى تر آن اسماء منتقل شوند و لذا حضرت صادق (عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايند:  «إِنَّ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا يُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ؛ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ، أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ، أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ، وَ يَنْبَغِي لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ سَاعَةٌ يُفْضِي بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَةٌ يُلَاقِي إِخْوَانَهُ الَّذِينَ يُفَاوِضُهُمْ وَ يُفَاوِضُونَهُ فِي أَمْرِ آخِرَتِهِ، وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ