صفحه ١٤٥

نگاهِ سالمى است و حجابى بين شما و حق از اين جهت ايجاد نشده اما اگر حجاب بود ولى متوجه آن حجاب بوديد، در مرتبه پائين ترى هستيد، هر چند محجوب كامل نيستيد، بلكه متوجه حجاب مى باشيد، زيرا به گفته مولوى: «متحد بوديم يك گوهر همه» و به تعبير قرآن همه در محضر ربوبى حاضر شده ايم و از ما سؤال شد «الَسْتُ بِرَبِكُمْ؟»؛ «1»  آيا من رب شما نيستم. و همه ما، چه زن، چه مرد، گفتيم: «بَلي شَهِدْنا» آرى تو پروردگار ما هستى و ما در حقيقتِ وجود خود ناظر چنين ربوبيتى مى باشيم. ما آن جا يكى بوديم، وقتى پايين آمديم دوگانگى ها پيدا شد. خودمان هم در بين صحبت ها تعبير خوبى داريم مى گوييم «چرا تو و منى مى كنى؟» من و تو مقام انسانى است كه در حجاب است. حالا اگر ما همديگر را دوگانه ببينيم، عملًا به خودمان بيشتر نظر مى كنيم و اين شروع يك نحوه خودخواهى است. اگر انسان خود را ديد ولى شما را هم يك حقيقت جدا ديد، حتماً خودش را مهم تر از شما مى بيند و اين شروع «أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ»؛ «2»  و هم سخن شدن با شيطان است. لذا است كه قرآن اصرار دارد شما همگى يك حقيقت بوده ايد كه از آن حقيقت هركس همسر خود را در كنار خود دارد. مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاء»؛ «3»  اى مردم! بترسيد از پروردگارى كه همه ى شما را از يك نفس واحد خلق كرد و