صفحه ١٥٢

«وَ اَمّا مَنْ خَافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَاِنَّ الْجَنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى»(95)
و هر كس از حضور در پيشگاه با عظمت ربوبى ترسيد و از هواى نفس دورى جست، همانا بهشت جايگاه ابدى اوست.

 اولياى خدا و خوف از عظمت الهى
   همواره خوف و خشيت از خدا بر دل اهل آخرت حاكم است و اين حالت، در اين افراد، بسيار برجسته است. در واقع خوف آنها از نتايج اعمال و يا از غفلت و خطا و لغزشى است كه احياناً از آنها سر مى زند و عاقبتشان را تيره مى سازد. اما احساس خشيت در برابر عظمت الهى، بدين جهت است كه هر كس بزرگى و عظمتى را مشاهده كند، خواه ناخواه، در برابر آن عظمت احساس كوچكى و ذلت و خشوع مى كند و هر قدر آن موجود عظيم تر باشد، اين حالت در انسان بيشتر مى شود: براى مثال حضرت امام، رضوان اللّه تعالى عليه، كه شخصيت عظيمى بود و همه او را به عظمت مى شناختند و روح بزرگى داشت، اگر كسى موفق مى شد به خدمت ايشان مشرف شود، بخصوص اگر در يك جلسه خصوصى با ايشان روبرو مى شد؛ وقتى به انسان نگاه مى كردند بى اختيار احساس مى كرد كه دارد ذوب مى شود و خرد مى گردد، از بس ايشان ابهت داشت. ايشان يكى از بندگان خدا بود و به مانند پيامبر و ائمه معصومين نيز نبود، ولى چون مطيع خدا بود، خدا چنان ابهتى به ايشان داده بود كه هر كس با ايشان روبرو مى گشت، بى اختيار احساس كوچكى و درهم شكستن مى كرد واين بازتاب مواجه شدن با عظمت وجودى او بود.
   شكى نيست كه نمى توان به گستره عظمت خداوند پى برد، ولى كسى كه شمايى و جلوه اى از عظمت خداوند را درك كند، حالت خوف و خشيت به او دست مى دهد. پس خوف از خداوند اثر طبيعى معرفت و درك عظمت اوست. بنده از افراد متعددى شنيده ام كه مرحوم آخوند كاشى ـ كه در اصفهان تدريس مى كرده است ـ حالات عجيبى داشته است و هنگام ركوع، به قدرى مى لرزيد كه نمى توانست خود را كنترل كند. پس از جمله اوصاف اهل آخرت خوف از خداوند است. البته چنانچه در درس قبل متذكر شديم، اهل آخرت داراى مراتبند: هر