صفحه ٢٣٨

خصلت هاى سه گانه ره يافته به رضاى حق
خداوند به كسى كه به مقام رضا راه يافته، سه خصلت عطا مى كند:
«فَمَنْ عَمِلَ بِرِضائى اُلْزِمْهُ ثَلاثَ خِصال: اُعَرِّفُهُ شُكْراً لا يُخالِطُهُ الْجَهْلُ»
هر كس به خواست و رضاى من عمل كند، سه خصلت به او عطا مى كنم، به او سپاسگزارى را مى آموزم كه با جهل همراه نمى گردد.
   پس ويژگى و خصلت اول، شكر و سپاسگزارى از خدا، همراه با باور و آگاهى است. انسان بالطبع ناسپاس است، پيوسته غرق در نعمتهاى بى شمار خداست، ولى بدان توجه ندارد، اما وقتى نعمتى ازاو گرفته شود، فريادش بلند مى شود. ميليون ها نعمت دارد و حقش را ادا نمى كند، اما وقتى يكى از آنها كم مى شود، داد و فريادش بلند مى شود و به التماس و گريه و نذر و نياز و دعا روى مى آورد! تازه آنها كه اهل ايمان و توسلند، به توسل و دعا روى مى آورند و الا ديگران تنها قيافه هايشان را درهم مى كشند و نااميد مى شوند:
«وَ لاَِنْ اَذَقْنا الاِْنْسانَ مِنّا رَحْمَةً ثُمَ نَزَعْناها مِنْهُ اِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ»(131)
اگر ما انسان را از نعمت و رحمتى برخوردار كرديم (تا شكر كند) سپس (به جهت كفران او) آن نعمت را از او باز گرفتيم، سخت به نااميدى و كفران در مى افتد.
   در آيه ديگر مى فرمايد: «... وَ اِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ»(132) وقتى شر و آسيبى به او رسد، مأيوس و نااميد مى گردد.
   باز در جاى ديگر مى فرمايد: «اِنَّ الاِْنْسانَ لَظَلوُمٌ كَفّارٌ»(133) انسان سخت ستمگر و كفران پيشه است.
   در مقابل اين گروه، خداوند به بندگانى كه طالب رضاى او هستند، مقام حق شناسى و شكرگزارى عطا مى كند، و علاوه اين حق شناسى با جهل آميخته نيست، بلكه نعمتهاى خدا را مى شناسند و در مقام شكرگزارى بر مى آيند. ما چون به همه نعمتهايى كه خدا به ما عطا كرده، واقف نيستيم، اگر هم شكرى به جا آوريم، محدود خواهد بود و در كنار آن ده ها ناسپاسى و ناشكرى از ما سر مى زند. در همان حال كه پى به نعمتى برده ايم و از آن شكرگزارى مى كنيم، از