صفحه ٦٣

طراوت و شادابى دلشان به اين است كه زندگى را با محبّت به خدا سپرى كنند و لذا در تلاش اندبااعمال و رفتارخود، محبّت و رضايت او را جلب نمايند و مانع را از سر راه بردارند.

ج: رضايت و خشنودى خداوند
   بزرگ ترين لذت محب در اين است كه احساس كند محبوبش از او راضى و خشنود است. محبّت هاى عادى بشر نيز چنين است. انسان وقتى به كسى محبّت مىورزد، به اين دلخوش است كه رضايت محبوبش را نظاره گر باشد.
   آرى از ويژگى هاى بارز بندگان خالص و محبوب خدا اين است كه پيوسته رضايت و جلب نظر الهى را مى طلبند و هرگاه احساس كنند ازرضايت و محبّت خدا به آنها كاسته شده، همواره در عذاب و دلتنگى به سر مى برند و هرگز نمى توانند آن را تحمل كنند و لذا در تكاپوى تحصيل رضايت خداوند گام هاى مثبت و ارزنده اى بر مى دارند، تا خويشتن را از اين حالت مهلك و رنج آور، رهايى بخشند.

 راه تحصيل زهد و پرهيزگارى
«يا اَحْمَدُ اِنْ أَحْبَبْتَ اَنْ تَكُونَ اَوْرَعَ النّاسِ فَازْهَدْ فِى الدُّنْيا وأرْغَبْ فِى الاْخِرَةِ...»
در جمله مزبور حضرت بارى تعالى به حبيب خود مى فرمايد:
اگردوستدارى از پارساترين مردم باشى به دنيا بى رغبت باش وبه آخرت تمايل داشته باش.
   زهد به معناى بى رغبتى است و يك حالت قلبى است نه عملى، چنانكه در قرآن كريم، درباره حضرت يوسف، آمده است:
«وَ شَرَوْهُ بِثَمَن بَخْس دَراهِمَ مَعْدُودَة و كانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِين»(42)
او را به بهايى اندك و به درهمى ناچيز فروختند و از خود زهد و بى رغبتى نسبت به او نشان دادند.