صفحه ٧٤

 بزرگ ترين عامل سلب آگاهى، شعور و درك، و سلب حضور قلب از انسان، همانا پربودن شكم است. انسان با شكم پر نمى تواند فكر كند و موفق به مطالعه، حضور قلب در نماز و بسيارى از امور ديگر نمى شود. اين مسئله به تجربه ثابت شده است و لذا معروف است كه «عبادةُ الشَّبعان كتملُّق السَّكران»(45) كسى كه با شكم پُر به عبادت مى پردازد، نظير انسان مستى است كه به تملّق ديگران پرداخته است. كسى كه مست است شعورى ندارد، لذا تملّق گفتن او ارزش و اعتبارى ندارد پس خضوع و نيايش انسان سير كه با شكم پر به عبادت مى پردازد، از هيچ ارزش و اعتبارى برخوردار نيست.
   هنگام پر بودن شكم، درك و آگاهى كه از خصايص انسان است، از او سلب مى گردد، دقيقاً مانند پرنده اى كه وزنه سنگينى به پاى او بسته اند و هر چه اين وزنه سنگين تر باشد، پرواز او را مشكل تر مى سازد. پس پر بودن شكم به منزله وزنه سنگينى است كه به پاى مرغ روح آدمى بسته شده است و مانع پرواز او مى گردد و به عكس، موجب فرو رفتن در طبيعت و از بين رفتن نورانيّت و لطافت روح انسانى است و نمى گذارد كمالات روحى ظاهر گردند. (البته شناخت رابطه روح با بدن امر ساده اى نيست كه بتوان در مباحث كوتاهى آن را مطرح كرد؛ ولى به هر حال كسى كه با شكم پر از غذا بسر مى برد، احساس مى كند روح او نمى تواند پرواز نموده و اوج بگيرد و بسان پرنده اى است كه پايش به وزنه سنگينى بسته شده باشد).

 تفسير گرسنگى و جوع ممدوح
   ستايش گرسنگى در روايات به معناى مطلوب بودن تحمل رنج گرسنگى بطور مطلق نيست، بلكه مراد توجه دادن انسان ها به موانع پرواز روح آدمى و آنچه مزاحم فعاليت هاى روحى است؛ چه در جنبه هاى حضورى، يعنى توجهات قلبى و چه در جنبه هاى حصولى، يعنى فكر كردن وانديشيدن.