صفحه ٢٥٨

چه خواهد شد؟ به تعبير ديگر مى توان گفت محور گفتگوها در اين حديث، محبت خداست: بخشى درباره مقدمات تحصيل محبت و بخش ديگر مربوط به آثار و نتايج محبت خداوند. نيز مطرح گرديد كه محبت خدا با محبت دنيا جمع نمى شود. در بخش پايانى حديث در مورد چگونگى محبت به خدا و رفتارى كه شايسته محب خداست، بحث مى گردد.

 رابطه زهد و عبادت با محبت خدا
«يا اَحْمَدُ؛ لَيْسَ كُلُّ مَنْ قالَ اُحِبُّ اللّهَ اَحَبَّنى، حَتّى يَأْخُذَ قُوتاً وَ يَلْبِسَ دُوناً وَ يَنامَ سُجُوداً وَ يُطيلَ قِياماً وَ يَلْزَمَ صَمْتا»
اى محمد؛ چنان نيست كه هر كس گفت خدا را دوست مى دارم، دوستدار من است، مگر اينكه به اندكى غذا اكتفا كند و به مختصر لباسى قناعت جويد و خوابش به سجده باشد و قيام نماز را طول دهد و به سكوت روى آورد.
   مدعيان محبت خدا فراوانند، چرا كه هر كالاى نفيسى مدعى فراوان دارد و چه كالايى نفيس تر از محبت خداست؟ همه پيروان اديان و مكتبهاى الهى دم از محبت خدا مى زنند، اما چنان نيست كه همه به واقع، دوستدار خدا باشند. محبت خدا آثار و فرايندهاى خاص خود را دارد و ظهور آنها در رفتار، اعمال و حالات افراد نشانه محبت به خداست. از جمله آن آثار كه در اين حديث ذكر شده، اكتفا به غذاى اندك است. خداوند مى فرمايد: كسى مرا دوست مى دارد كه در دنيا به غذا و قوتى كه براى ادامه حيات و زندگى او ضرورى است، بسنده كند و توجهى به لذايذ و عيش و نوش دنيا نداشته، تنها در انديشه انجام وظايف خود باشد و نيز براى خود لباس ارزان قيمت برگزيند، نه لباس فاخر و گران قيمت. نيز آن قدر در سجده بماند كه خوابش ببرد و نمازش را طولانى گرداند و پيوسته با سكوت ملازم گردد.
   ارتباط برخى از آن رفتارها با محبت خدا روشن است، ولى برخى ديگر نياز به توضيح دارد: اينكه سفارش شده، زندگى محب خدا ساده باشد و به اندازه اى غذا تناول كند كه براى سلامتى و توان مندى او ضرورى است و در گزينش لباس مقتصدانه رفتار كند و به دنبال لباسهاى فاخر و گران قيمت نباشد، بدين جهت است كه براى تحصيل و به دست آوردن آنها