صفحه ١٥٣

كس در حد معرفت و ايمانش مرتبه اى از اين ويژگى ها در او ظهور مى يابد، بالطبع آنان كه كامل گرديده اند اين اوصاف در حد كمال در آنها ظهور مى يابد.
«اِذا كُتِبَ النّاسُ مِنَ الْغافِلينَ كُتِبُوا مِنَ الذّاكِرين»
آنگاه كه مردم از غافلان محسوب مى گردند، آنان از ذاكران شمرده مى شوند.
   گاهى در زندگى جريانهايى رخ مى دهد، كه بر اثر آن عموم مردم غافل مى گردند و خود را مى بازند، حال اين جريانها مى تواند وحشت آور باشد و مى تواند شورانگيز باشد؛ به هر جهت در مقابل آن شادى يا ناراحتى، انسان همه چيز را فراموش مى كند و تمام توجه او معطوف آن رخداد و جريان مى گردد؛ ولى اهل آخرت در همان حال كه عموم مردم به غفلت مبتلا مى شوند، متوجه خدا هستند.
«رِجالٌ لاّتُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لابَيْعٌ عَنْ ذِكْرِاللّهِ ...»(96)
مردانى كه هيچ كسب و تجارتى آنان را از ياد خدا غافل نمى سازد.
«في اَوَّلِ النِّعْمَةِ يَحْمَدُونَ وَ في آخِرِها يَشْكُرُون».
   دوازدهمين ويژگى: در آغاز نعمت، حمد و در پايان آن شكر خدا را به جا مى آورند.
   وقتى انسان دائماً به خدا توجه داشته باشد، او را فراموش نمى كند و اگر نعمتى در اختيار او قرار گرفت، با توجه به اينكه اين نعمت از خداست او را مى ستايد و پس از بهره بردن از نعمت شكر او را به جا مى آورد. اما اهل دنيا از اول توجه ندارند كه اين نعمت از خداست و آن را دست آورد تلاش خود مى بينند و در آخر نيز خداى را شكر نمى گزارند.
«دُعائُهُمْ عِنْدَاللّهِ مَرْفُوعٌ وَ كَلامُهُمْ مَسْمُوعٌ. تَفْرَحُ بِهِمُ الْمَلائِكَة»
دعاى آنان بالا مى رود و سخن آنها پذيرفته مى شود و ملائكه از آنان خشنودند.
   اينكه در لسان شرع تعبير مى شود دعا به سوى خدا بالا مى رود، به جهت مقام رفيع الهى و علو و رفعت معنوى است كه خدا دارد و الا العياذباللّه؛ خدا جسم نيست كه در آسمانها جاى گرفته باشد.
   به ديگر سخن: فاصله بين عظمت و مقام رفيع خداوند و بين انسانها بى نهايت است و در واقع او غنى محض است و ديگران فقيرند. مقام الهى بالاتر از آن است كه فكر و وهم انسان به