صفحه ٣٠٧

7- معاد جسمانى است و در قيامت وجود انسان از استخوانهاى خودش است. «نَجْمَعَ عِظامَهُ»
8- نقل پندارهاى باطل و ردّ آنها جايز است. أَ يَحْسَبُ ... بَلى  قادِرِينَ 
9- آفريده خداوند، داراى نظم و نظام است، چه در دنيا: «الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى» «1» و چه در آخرت: «نُسَوِّيَ بَنانَهُ»
10- انسان قيامت، همان انسان دنيايى است. «بَلى  قادِرِينَ عَلى  أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ»
11- خداوند به انسان قدرت انتخاب و اختيار و اراده عطا كرده است و او مى تواند بر خلاف عقل و فطرت و آگاهى خود تصميم بگيرد. «بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ»
12- بسيارى از كسانى كه قيامت را انكار مى كنند مشكل علمى ندارند، بلكه از نظر روانى انكار آنان براى آن است كه به خيال خود راه را براى خواسته هاى خود باز كنند. «يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ»

سوره القيامة، آيه 15- 7

فَإِذا بَرِقَ الْبَصَرُ «7» وَ خَسَفَ الْقَمَرُ «8» وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ «9» يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ «10» كَلَّا لا وَزَرَ «11» إِلى  رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ «12» يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ بِما قَدَّمَ وَ أَخَّرَ «13» بَلِ الْإِنْسانُ عَلى  نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ «14» وَ لَوْ أَلْقى  مَعاذِيرَهُ «15»
پس آنگاه كه (در آستانه قيامت) چشم ها خيره گردد. و ماه تاريك شود و خورشيد و ماه جمع شوند. در آن روز انسان خواهد گفت: گريزگاه كجاست؟ هرگز، ملجأ و پناهگاهى نيست. آن روز قرارگاه فقط نزد پروردگار توست. آن روز انسان به آنچه پيش فرستاده و آنچه به جا گذاشته است خبر داده مى شود. با آن كه انسان بر (نيك و بد) نفس خويش بينا است (كه چه كرده و چه مى كند). اگر عذرهايى بتراشد.