صفحه ٣٠٦

«عَلى  رَجْعِهِ لَقادِرٌ» خداوند بر بازگرداندن او توانا است.
و در اين آيه مى فرمايد: نه تنها بازگرداندن اصل انسان، بلكه آفرينش خطوط نوك انگشتان او در نزد خداوند كار مهمّى نيست. «بَلى  قادِرِينَ عَلى  أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ»
در انگشتان هر انسانى خطوط خاصّى است كه مخصوص به اوست و هيچ دو نفرى پيدا نمى شوند كه خطوط انگشتان آنها يكسان باشد و به همين جهت براى شناسايى مجرمان، از انگشت نگارى استفاده مى كنند. آرى علم خداوند و قدرت او بر ظريف ترين ذرّات وجود هر فردى جارى است. «نُسَوِّيَ بَنانَهُ»
پيام ها:
1- در نزد خداوند، وقوع قيامت قطعى است و لذا به آن سوگند مى خورد. «لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ»
2- يكى از ويژگى هاى انسان، داشتن وجدان اخلاقى و شناخت فطرى خوبى ها و بدى ها و سرزنش و ملامت خود يا ديگران به هنگام انجام بدى ها است.
 «بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ»
3- در ميان سه نفس امّاره، مطمئنّة و لوّامة، آن كه به سرزنش ها و حسرت هاى روز قيامت شباهت دارد، نفس لوّامة است. لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ ... بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ
4- ايمان به معاد مانع از انجام فسق و فجور است. لذا آنان كه بناى بر انجام گناه و فجور دارند، معاد را زير سؤال مى برند. «بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ يَسْئَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ»
5- منكران معاد، بر اساس پندار و خيال به انكار قيامت مى پردازند نه استدلال و دليل و برهان. «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ»
6- اعضا و جوارح و استخوان هاى پوسيده و پراكنده، در قيامت قابل جمع آورى است. «نَجْمَعَ عِظامَهُ»