صفحه ١٥٢

2- نتيجه انكار عمدى و آگاهانه دين دوزخ است. أُلْقُوا فِيها ... جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا
3- خلافكار كار خود را توجيه مى كند. (كافران براى توجيه تكذيب خود مى گفتند: اصلًا خدا چيزى نازل نكرده است.) «فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْ ءٍ»
4- ريشه تكذيب، عدم تعقّل است. فَكَذَّبْنا ... لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ (تعاليم اسلام مطابق با عقل است، اگر تعقل مى كرديم مؤمن مى شديم.)
5- عقل واقعى آن است كه انسان حق را بشنود، بپذيرد و پيروى كند تا از قهر الهى خود را نجات دهد. «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ»
6- روحيه لجاجت به جايى مى رسد كه گمراهان، به پيامبران الهى نسبت گمراهى مى دهند، آنهم گمراهى بزرگ! «إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ»
7- اعتراف به گناه در دنيا ممكن است سبب عفو شود، ولى در آخرت هرگز. فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ ... لِأَصْحابِ السَّعِيرِ
8- كفّار در قيامت هم شكنجه جسمى مى شوند: «اصحاب السعير»، هم شكنجه روحى. «سحقا» (دور بودن از رحمت الهى)

سوره الملك، آيه 14- 12

إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ «12» وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «13» أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ «14»
همانا كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى ترسند، برايشان آمرزش و پاداشى بزرگ است. گفتارتان را پنهان كنيد يا آشكار سازيد، (تفاوتى ندارد) همانا او به آنچه در سينه هاست آگاه است. آيا كسى كه آفريد، (از حالات آفريده خود) آگاه نيست؟ در حالى كه او باريك بين و آگاه است.

نكته ها:
طبق روايتى از تفسير نورالثقلين امام رضا عليه السلام فرمود: مراد از لطيف، كوچكى ونازكى نيست، بلكه مراد آن است كه علم خدا در اشيا نفوذ دارد ولى درك او از سوى ديگران ممتنع است.